تَعباناتّ

.احساس حضور در همه حال
همه مسائل را حل میکند.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

آغآزمون

يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۹، ۱۲:۲۱ ب.ظ

یک نفر از پشت‌پرده چیزهایی گفت…

بالاخره، نوبت ما شد، من و…

امروز دقیقاً می‌دانم که آن تابستان باید چه می‌کردم…

خانه‌ها گاهی به آدم‌هایی که توی آن‌ها زندگی می‌کنند شباهت عجیبی دارند…

نخستین کسی که متوجه استعداد نویسندگی من شد و مرا متوجه استعدادم کرد…

در این یک سال و نیمۀ گذشته، از وقتی که…

راستی که آفتاب به تن می‌چسبید…

مجسم کن که پرنده‌های آشنای هر ساله از کوچ برگردند و…

پدرم در آمد تا لیسانس گرفتم…

پنجرۀ اتاق من رو به یک…

من از حرف‌های شما سر در نمیاورم…

در، مثل گربه ناله کرد و باز شد…

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۸/۱۸
امیرحسین قلی زاده

آغآزمون

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی